قاچاق گسترده دختران روسی به اروپا
.
.
.
…..
خیابان های کثیف و پر از ته مانده های سیگار، جوی های خشک شده آب که جولانگاه موش های کثیف شده بود، جوانان معتادی که در ایستگاه های مترو و اتوبوس در حال چرت زدن بودند، عجوزه های دست فروش که لابلای بساط شان گاهی مواد مخدر بی کیفیت هم پیدا میشد، ویترین های خالی مغازه های سمساری و صف های چند صد متری مردم گرسنه جلوی فروشگاه های مواد غذایی، این ها مناظر عادی در روسیه دهه نود میلادی بودند.
همان مردمی که برای حمایت از بوریس یلتسین، رئیس جمهور محبوب شان، در آگوست 1991 مقابل ساختمان پارلمان روسیه اجتماع کردند تا کودتای حزب کمونیست را ناکام بگذارند، کمتر از چهارسال بعد خواهان بازگشت به دوران شوروی بودند! مردمی که حداقل دو دهه پایان عمر شوروی را با فشارهای شدید اقتصادی سپری کردند و به امید روزهای بهتر، ندای طرفداری از یلتسین و تجزیه امپراطوری هفتادساله شوروی را سردادند تا شاید بتوانند آینده را حداقل برای فرزندان تازه به دنیا آمده خود حفظ کنند. اما همزمان با سقوط پرچم سرخ شوروی از فراز کاخ کرمیلین، امید مردمان موسکو هم به تدریج فروکش کرد.
خدمات و کالاهای رایگان دولتی برچیده شد و روسیه بسرعت به تسخیر مافیای اقتصادی و سرمایه دارهای نابلد درآمد. همان سرمایه دارهای پرنفوذی که با عنوان الیگارش از آن ها یاد می شود.
البته بوریس یلتسین تنها مقصر داستان نبود. افت شدید قیمت جهانی نفت و گاز، که اقتصاد روسیه بسیار به آن وابستگی داشت، دولت را با یک ورشکستگی کامل مواجه کرد. بعلاوه مشکلات زیرساختی عدیده ای از دوران نکبت بار شوروی باقی مانده بود که اصلاح آن به زمان زیادی احتیاج داشت. اما روس ها در دهه نود میلادی نشانه ای از اصلاحات و بهتر شدن اوضاع حس نمی کردند. تنها امید آن ها به یلتسین و استقلال روسیه بود که آن هم نتیجه خاصی برایشان به ارمغان نیاورد.
آمارها نشان می داد اقتصاد روسیه بشدت درحال افول بود طوری که تولید ناخالص داخلی حدود 30 درصد کاهش پیدا کرد و تولیدات کشاورزی در عرض کمتر از چهارسال نصف شد! اوضاع نابسمان روسیه با آن وسعت سرسام آورش کار را برای هر دولت تازه تاسیسی سخت میکرد. چه برسد به آنکه با یک فرهنگ سیاسی فاسد و یک اقتصاد ورشکسته هم روبرو باشد.
یک خانواده روسی با یک درآمد متوسط در روسیه یلتسین باید حدود 70 درصد درآمد ماهیانه خود را صرف خرید مواد خوراکی میکرد درحالیکه این رقم تا ده سال قبلش، حدود 30 درصد بود. یلتسین رویاهای مردم را محقق نکرد که هیچ، با آن ها کاری کرد که در صف های طولانی اقلام ضروری شان، نتوانند به چیزی جز شکم های گرسنه فکر کنند.
در این بین تجار و مافیای روسی تنها گروهی بودند که شکم سیر داشتند و می توانستند به مسائل دیگری هم فکر کنند. مسائلی شبیه به قاچاق انسان!
روسیه دهه نود دیگر برای خیلی ها دیگر جای زندگی کردن نبود. آمارها نشان می داد بیشتر از 500 نفر از نخبگان و دانشمندان روسی که در دوران شوروی وضعیت نسبتا خوبی داشتند، مجبور شدند در دهه نود برای همیشه روسیه را ترک کنند. آن ها به خارج از مرزهای کشور مهاجرت کردند. اما مهاجرت قانونی برای همه افراد امکان پذیر نبود. مردم مناطق سیبری و اورال که شبانه روز دغدغه ای جز گرم کردن خانه های یخ زده شان و سیر کردن شکم های گرسنه شان نداشتند، چطور می توانستند مبلغی را برای مهاجرت به خارج از روسیه پس انداز کنند؟ تازه آن هم زمانی که ارزش روبل روسیه در حال افت شدید بود.
در بین این مردم دخترانی هم بودند که به آینده فکر می کردند. آینده ای که در کشور عزیزشان روسیه، بسیار مبهم و تاریک بنظر می آمد. متاسفانه در کشورهای توسعه نیافته همیشه سودجویانی هستند که از آینده مبهم و تاریک جوانان سواستفاده نمایند.
رانت و فساد اقتصادی به جا مانده از میراث شوروی، در روسیه دهه نود به اوج خود رسید. آنقدر به اوج رسید که بتواند زندگی و آینده دختران روسی را در مقیاس های وسیع، بطور یکجا ببلعد. درکنار انواع فسادهای اقتصادی مربوط به روسیه یلتسین، قاچاق انسان هم به یکی از حوزه های پرسود برای تاجران روسی تبدیل شد. سودجویانی که از ناامیدی و یاس دختران روسی نهایت بهره را بردند و با دریافت مبالغ غیرقانونی، صدها هزار نفر از آن ها را روانه سرزمین غرب کنند. به اکثر این دختران گفته میشد برای گذران امور زندگی لازم نیست در روسیه بمانند و منتظر معجزه باشند. کافیست از مرزهای کشور به طور غیرقانونی عبور کنند و به یکی از کشورهای اروپایی خواهان تجارت روسپی بروند. آنجا می توانند با کمترین فعالیت پول هنگفتی بگیرند و حتی اوضاع خانواده های خود را در روسیه محتول کنند. برای دختران روسی که حاضر بودند تن به چنین اقدامی بدهند، سفر به اروپا، آن هم اگر با یک درآمد خوب همراه میشد، آرزوی دیرینه ای بود. بماند که تاجران روسی حتی حاضر نشدند هم وطنان خود را به قیمت های منصفانه بفروشند! تعداد روسپی های خواهان مهاجرت غیرقانونی زیاد بود و آن ها می توانستند با خیال راحت، دختران سفیدرو، بور و چشم رنگی را به قیمت های نازل، حتی با وجود دست به دست شدن میان چند واسطه، به وسط خیابان های اروپا بفرستند!
چنین تجارتی البته سالها بود که طبق مصوبه سازمان ملل مصداق بارز از نقض حقوق بشر بحساب می آمد و حتی در روسیه فسادزیست هم غیرقانونی بود اما با کمی مشکل انجام میشد و یکی از پرسودترین تجارت ها در روسیه آن زمان بود. طولی نکشید که سنگ فرش خیابان های پرزرق و برق هلند، صربستان، ایتالیا و حتی فرانسه، زیر چکمه های دختران روسی به صدا درآمدند. دخترانی که اصطلاحا به آن ها ناتاشا گفته میشد. چرا که از سالها قبل به روسپی هایی که از شرق می آمدند ناتاشا می گفتند و منظور از این عبارت این بودکه این روسپی ها نسبت به بقیه ارزان ترند! ناتاشا اصطلاح رایجی برای اشاره به روسپی های ارزان اما بی کیفیت بود. تا قبل از هجوم دختران روسی به اروپا، عبارت ناتاشا بیشتر به روسپی هایی اطلاق میشد که از چین یا دیگر کشورهای آسیای شرق و کشورهای جهان سوم می آمدند. اما روسپی های روسیه در دهه نود آنقدر زیاد بودند که این عبارت را به تسخیر خودشان درآوردند. طوری که کلمه ناتاشا دیگر تقریبا معادل یک دختر زیباروی روسی بود که برای تن فروشی به اروپا سفر کرده است. مردمان اروپای غربی حالا با یک ناتاشای جدید مواجه بودند که قیمت هایشان حتی نازل تر از قبلی ها بود اما چندان بی کیفیت هم نبودند! طبیعتا درخواست ها برای چنین سرویسی رو به افزایش گذاشت و جیب سودجویان و تجار روسی را بیشتر از قبل پر میکرد. هیچ کس نمیداند در این مسیر چند واسطه و مافیا وجود داشت که به قیمت تباه کردن زندگی های بی شمار، پول های سرسام آوری به جیب زدند.
تباهی مردمان روسیه در دهه نود اگر فقط یک نماد داشته باشد، آن نماد تجارت ناتاشا خواهد بود. یک بیزنس کثیف که نشان داد فلاکت یک ملت تا کجا می تواند پیش برود. سال ها گذشت و بهتر شدن اوضاع زندگی در روسیه، راه را برای ماندان دختران روسی در کشورشان فرهم کرد. امروز دیگر تقریبا تجارت ناتاشا و تاجران ناتاشا به تاریخ پیوسته اند. شرایط برای روس ها خیلی بهتر شده است که مجبور نباشند به مهاجرت های غیرقانونی دست بزنند. دختران روسی حتی در دورافتاده ترین نقاط کشور می توانند بدون اینکه نگران اولیه ترین نیازهای خود باشند، به اهداف بزرگتر بیاندیشند و برای آینده شان برنامه ریزی کنند. روسیه امروز در جایگاه نسبتا قابل قبولی قرار دارد اما گذشته هرگز جبران نشد و تاریخ هرگز زندگی را به دختران ناتاشا که پر از شور و اشتیاق جوانی بودند، بازنگرداند.
در اپیزود بیست و نهم پادکست معجون، از روسیه دهه نود چیزهای بیشتری بشنوید…
با آرزوی بهترین ها
مسعود فهیمی ، اردیبهشت 1401