کمونیسم ؛ محصول صهیونیسم ؟!

کمونیسم ؛ محصول صهیونیسم ؟!

آیا احزاب سیاسی چپ گرا از اتاق فکر یهود بیرون آمدند؟!

.

.

.

دنیای امروز پر از روایت های جذاب تئوری توطئه است. روایت های پررنگ و لعابی که بیشترین شان با محوریت “یهودیت” پرداخته شده اند. این تئوری ها تا چه حد واقعیت دارند؟! آیا اتاق فکر یهود بر جهان مسلط بوده و هست؟! موضوعی که بیشتر از هرچیز دیگر مسلم است این است که این تئوری ها عمدتا بر پایه حدس و گمان و احساسات ایجاد شده اند نه برپایه استدلال های منطقی و شواهد و مدارک محکم. البته نظریه پردازان توطئه گاهی اوقات شواهد و مدارکی هم ارائه می کنند و استدلال هایی هم می آورند که جای تامل و بررسی دارد. اما فقط جای تامل و بررسی دارد نه به طور قطع، تایید و سر تکان دادن. چرا که استدلال های رایج را نمی توان براحتی و بخاطر چند تئوری ضعیفِ تازه بدست آمده، نادیده گرفت.
.
.
اما در میان همه این تئوری های توطئه، یکی از آنها رنگ و لعاب بیشتری دارد. در این تئوری هم، اتاق فکر یهود نقش اصلی را بازی می کند. این تئوری می گوید نظام های اقتصادی عمده در کشورهای دنیا، از اتاق فکر یهود بیرون آمده اند و یهودیت آن ها را ایجاد کرده اند. نظام های اقتصادی موجود در دنیا تعدادشان زیاد نیست. در واقع دو یا سه نوع بیشتر نیستند و مابقی نظام ها تلفیقی از این دو نظام. اول نظام اقتصادی سرمایه داری یا کپتالیسم و دوم نظام اقتصادی سوسیالیسم یا در مرحله پررنگ تر آن، کمونیسم. سرمایه داری قدمتش به اندازه خود علم اقتصاد است اما قدمتش از تاجرهای یهودی بیشتر نیست. پس همان هایی که تجارت و اقتصاد را بوجود آورده اند احتمالا سرمایه داری را هم ایجاد کرده اند.
.
.
نظریه پردازان تئوری توطئه وقت شان را زیاد صرف این موضوع نمی کنند که ثابت کنند سرمایه داری را یهود بوجود آورده است اما در عوض در طرف مقابل یعنی کمونیسم، دنیایی از دلیل و مدرک ردیف می کنند.
عدالت فراگیر، رویای دور و دست نیافتنی همه ادوار زندگی بشر بوده است. رویایی که زندگی مردم قرن بیستم را بیش از هر قرن دیگری تحت تاثیر خود قرار داد. قرن بیستم چه تفاوتی با دیگر قرن های دیگر میکرد؟! این قرن، قرن استیلای کمونیسم بود. از نظر یک اقتصاددان قرن نوزدهمی، جایگزین کردن یک نظام اقتصادی بجای نظام سرمایه داری، همانند زندگی کردن بر روی یک سیاره دیگر است. کره زمین را بدون وجود اکسیژن می توان تصور کرد اما بدون سرمایه داری خیر! تا اقتصاد هست سرمایه داری هم هست و اقتصاد بدون وجود سرمایه بی معنی ست. اما پس عدالت فراگیر چه می شود؟! بشر مگر می تواند قید رویای چند صد ساله اش را بزند؟! اصلا عدالت چه منافاتی دارد با نظام سرمایه داری؟!
.
.
در قرن نوزدهم یک فیلسوف طرحی را برای اداره جهان ارائه کرد. طرحی نو که رویای چندصد ساله بشر، یعنی همان عدالت فراگیر را رنگ و بوی حقیقت می بخشید. بعید است شخصی در قرن بیستم روی کره زمین زندگی کرده باشد و حیاتش از تفکرات آن فیلسوف بزرگ تاثیر نگرفته باشد. فیلسوفی که احتمالا اسمش تا قرن ها بر سر زبان ها خواهد بود: کارل مارکس. کارل مارکس همان خالق سیاره ای دیگر است. سیاره ای بدون سرمایه داری. اندیشه های او انصافا جذابیت بالایی دارد. آنقدر جذاب بود که میلیون ها نفر در قرن بیستم، زندگی شان را بخاطر این مکتب فکری نثار کردند. مکتب فکری کمونیسم. کمونیسم آمد. در نیمی از جهان مستولی شد، جان میلیون ها انسان را گرفت و به تاریخ پیوست. اما سرمایه داری ماند و با اصلاح فراوان در ساختارش، به حیات خود ادامه داد تا عدالت همچنان رویای دست نیافتنی بشر باقی بماند. گویا اقتصاددان ها راست می گفتند. جهان بدون سرمایه داری غیرممکن است؛ دقیقا به همان اندازه که جهانی با عدالت فراگیر محال بنظر میرسد. اما چه کسانی نمی خواهند عدالت برقرار شود؟! چه کسانی دارند پشت پرده توطئه چینی می کنند؟! نظریه پردازان تئوری توطئه عادت دارد همه تقصیرها را گردن یهودی ها بیاندازند. اصلا یهودی ها خود سرمایه اند. سرمایه داری یعنی یهود. حتی دعوایشان با کمونیست ها هم جنگ زرگری است. کمونیست ها هم در جام یهودی ها شراب می ریزند! برایتان تعریف می کنم چطور.
.
.
.
تاریخ، جامعه یهود را با ثروت شان می شناسد. با نبوغ و استعدادشان در زمینه های مخلتلف. یهودی ها به اندازه چندین برابر سهم شان از نسبت جمعیت کره زمین، در همه ادوار، هرچه نخبه و نابغه و سیاستمدار و اقتصاددان و هنرمند و پزشک و غیره بود، نصیب خود کرده اند. مگر می شود جامعه ای با این درصد کم از جمعیت کره زمین توانسته باشد درصد بالایی از انسان های تاثیرگذار تاریخ را سهم ببرد؟! حتی آدام اسمیت و کارل مارکس، ابداع کننده دو نظام اقتصادی رایج یعنی سرمایه داری و کپتالیسم، هر دو اجدادی یهودی داشته اند. مگر می شود جمعیت شان اینقدر کم باشد اما نفوذشان در همه عرصه ها اینقدر زیاد؟! آیا توطئه ای در کار نیست؟
.
.
.
داستان به همین جا ختم نمی شود. گزافه نیست اگر بگوییم انقلاب کمونیستی روسیه در سال 1917 را هم یهودی ها رقم زدند. و گزافه تر از آن نیست که بگوییم بسیاری از دولتمردان شوروی، نَسَبی یهودی داشتند. یهودی ها شاید بتوانند عقاید خود را پنهان کنند اما نسب شان را که نمی توانند. اولین حزب کارگری روسیه معروف به گروه بوند، توسط سوسیالیست های یهودی تاسیس شده بود. همان حزبی که سرانجام جناح بلشویک از درون آن برمیخیزد و بزرگترین انقلاب کارگری جهان را به صحنه نمایش می گذارد. جناح بلشویک یا همان حزب کمونیست شوروی که قدرت را در پهناورترین کشور دنیا بمدت هفتاد سال قبضه می کند، ماهیتی یهودی دارد. می گویند ولادیمیر لنین رهبر این فرقه از سمت مادری اجداد یهودی داشت.
.
.
.
لئون تروتسکی، تاثیرگذارترین شخص در انقلاب روسیه و کسی که رهبری قیام اکتبر را بر عهده داشت، یهودی بودنش اظهر من الشمس است. اگر یهودی بودن دو یا سه نفر از سران یک کشور، شما را برای یهودی بودن کل آن فرقه راضی نمی کند، نگاهی به آمار زیر بیاندازید. آماری که ترکیب اعضای نهادهای مختلف را در ابتدای تاسیس شوروی نشان می دهد :
وزارت خارجه : 13 نفر از 17 نفر یهودی
کمیته امور مالی : 26 نفر از 30 نفر یهودی
کمیته امور قضایی : 18 نفر از 19 نفر یهودی
کمیته امور بهداشت : 4 نفر از 5 نفر یهودی
و …..
این در حالیست که جمعیت بسیار اندکی (کمتر از یک درصد) از جمعیت کل روسیه را یهودیان تشکیل می دادند. مضاف بر این ها، اتحاد شوروی جز اولین کشورهایی بود که در سازمان ملل از تاسیس کشور اسرائیل حمایت کرد!
.
.
.
باز هم باور نمی کنید توطئه ای در کار است؟! عجله نکنید. الان وقت مناسبی نیست برای اینکه خیال کنید نویسنده این پست هم چیزی شبیه به رائفی پور در ذهن دارد. این جای قصه را نظریه پردازان تئوری توطئه به شما نمی گویند. یهودی ها با اینکه در طول تاریخ همیشه اقلیتی ناچیز از جمعیت کشورها بودند اما تاثیری که می گذاشتند چندین برابر جمعیت شان بود. این واقعیت نیازمند توطئه نیست چرا که یهودیت نه فقط یه آیین مذهبی بلکه یه ملیت و یک هویت است. یعنی شما فقط در صورتی می توانید یهودی باشید که اجدادتان یهودی باشند. این قاعده که یهودیان از بیرون کسی را بین خود راه نمی دهند، همیشه بصورت یک قانون سفت و سخت اجرا میشده است. یعنی جامعه یهود، هویت خود و حتی ژنتیک خود را حفظ کرد. جامعه ای ثروتمند و نابغه که تا توانست ثروتمند و نابغه زایید.خب معلوم است سیاستمداران، انسان های مشهور و تاثیرگذار در طول تاریخ، از بین ثروتمندان و نوابغ بیرون می آیند نه از بین نظریه پردازان تئوری توطئه! اگر فقط یک نفر در دنیا باشد که بتواند یک نظام اقتصادی در تقابل با سرمایه داری ایجاد کند، بعید نیست که آن نابغه، ژنی از اجداد یهودی اش به ارث برده باشد. بالاخره ثروت روی ژنتیک انسان ها هم تاثیر می گذارند! اگر می خواهید بدانید یهودیان چقدر خوش شانس بودند یا چقدر توطئه ها کمک شان کرد، باید نسبت جمعیت ثروتمندان و نوابغ یهودی را به جمعیت کل ثروتمندان و نوابغ یک جامعه بسنجید. آن وقت شاید به این نتیجه برسید که اتفاقا یهودیان بدشانس هم بودند چرا که نصف جمعیت شان در هولوکاست از بین رفتند وگرنه الان، آن گوشه و کنارهای دنیا را که از دست شان خارج است هم تحت کنترل در می آوردند.
.
.
.
اما نظریه پردازان تئوری توطئه به این مقدار هم راضی نمی شوند. آنها برای اینکه ثابت کنند سرمایه داری زاده اتاق فکر یهود است خود را به زحمت نمی اندازند چرا که نام یهودی ها بیش از اندازه با تجارت و اندوختن ثروت گره خورده است. آدام اسمیت یهودی الاصل هم کار را برایشان راحت تر کرده است. آن ها، این را بعنوان یک حقیقت مطلق پذیرفته اند که سرمایه داری اساسا یک طرح بزرگ برای تحکیم قدرت ثروتمندان یهودی بر کل دنیاست! اما حاکمان دنیا یک دشمن فرضی هم می خواهند.جنگ، اندوخته ثروتمندان را هنگفت تر می کند. اصلا سود در ایجاد فتنه و جنگ است. اسلحه بفروش، سود ببر و از تماشای جنگی که خودت براه انداختی لذت ببر. اما سرمایه دارهایی که پشت پرده قدرت شان یهودی ها نشسته اند، باید با چه کسی بجنگند؟ مگر تصور یک جامعه بدون سرمایه، خارج از سیاره زمین نبود؟اینجاست که کارل مارکس یهودی الاصل سیاره دیگری را خلق می کند تا مردمانش به جنگ با زمینی ها بروند. عجب حقه ای زدند یهودی ها! خودشان دشمن خودشان را ایجاد کردند که بعدا کسی به فکر آن نیافتد! البته یک نفر به فکرش افتاد که با یهودی ها دشمنی کند که او هم سرنوشت اش به جای خوبی ختم نشد. همان که جرئت نداریم ویدئوهایش را در یوتیوب و اینستاگرام منتشر کنیم که مبادا به جرم ترویج خشونت و افکار نژادپرستی، اکانت مان را در سرزمین دموکراسی مسدود کنند! آدولف هیتلر. و این طور بود که سناریوی از پیش نوشته شده تاریخ دنیا، به دست یهودی ها به اینجا ختم شد. به شکست مفتضحانه اندیشه چپ! تا دیگر کسی حتی فکر ایجاد یک نظام در تقابل با نظام سرمایه داری به ذهنش خطور نکند.
.
.
.
کمونیست ها و هیتلر رفتند و سرمایه داری ماند. یا بهتر بگویم یهودی ها ماندند. همان تاجرهای نابغه که سرمایه داری فرمول حیاتشان است. همان هایی که ماندند تا عدالت، همچنان رویای دست نیافتنی بشر باقی بماند…!
.
.
با آرزوی بهترین ها
مسعود فهیمی، اردیبهشت 1400
4.2/5 - (5 امتیاز)

این نوشته رو با بقیه اشتراک بذار

بیشتر بخوانید:

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *